گزارش نشست شبکه ملی موسسات نیکوکاری و خیریه با موضوع “بررسی موقعیت کنونی کودکان کار و طرح جمع آوری آنها” و با همکاری حامیان جامعه مدنی، روز سه شنبه ۱۵مرداد ماه ۱۳۹۸ با حضور جمعی از نمایندگان سازمانهای مردم نهاد سراسر کشور در محل ستاد حمایت از فعالیتهای سازمان های مردم نهاد برگزار شد.
خانم صابر(مدیرعامل شبکه)، شرم میکنم که وزن سیری ام را با ترازوی گرسنه ای بکشم.
در این برنامه از ۶ نفر از دوستانی که چه در زمینه جامعه مدنی و چه در زمینه نهاد های دولتی مسئول و متولی این حوزه هستند و همین طور که در پوستر برنامه ملاحظه کردید دعوت شدند.
- خانم دکتر فاطمه قاسم زاده(روانشناس کودک و عضو هیات مدیره انجمن پژوهشی و آموزشی پویا)
- خانم افخم صباغ( مدیر عامل موسسه مهر و ماه )
- آقای سعید دهقان(نایب رییس هیئت مدیره حامیان جامعه مدنی و مدیر عامل موسسه حقوقی وکیل الرعایا
- خانم اشرفی (مدیر عامل انجمن حمایت از زنان و کودکان آواره و پناهنده حامی)که عنوان کردند به دلیل حضور در جلسه ای امکان حضور ندارند.
- آقای حبیب اله مسعودی فرید(معاون اجتماعی سازمان بهزیستی) که اعلام کردند به دلیل یک ماموریت کاری امکان حضور در جلسه را ندارند.
- آقای رضا محبوبی( مشاوره وزیر و معاون اجتماعی مرکز اجتماعی و فرهنگی وزارت کشور) به دلیل اینکه آقای فرید در این جلسه نیستند تشریف نمی آورند.
ما از جهت اینکه این برنامه را تدارک دیدیم و به احترام دوستانی که اینجا هستند و به احترام قولی که به خودمان دادیم این جلسه را تشکیل دادیم. البته نگاهمان این است که جلسه کارشناسی در جمع جامعه مدنی و افرادی که در حوزه کار کودک فعالیت دارند و صاحب نظران این حوزه و کسانی که در عرصه دولت نقش و عاملیت اجرایی دارند برگزار شود که این موضوع از دوجنبه و نگاه بررسی شود و بتواند تبادل فکری، نظر و البته چالش کارشناسی داشته باشد. چون هنگامی که رویکرد توسعه اجتماعی به مسائل داشته باشیم باید به استقبال این نشست ها و تبادل و تعامل نظر برویم و جای بسیار تاسف است که هنگامی که قول می دهیم بدقولی کنیم.
در ابتدا از خانم دکتر قاسم زاده می خواهیم نظر خودشان را در مورد “طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان”، مراحل این طرح ( به خصوص با سابقه پژوهشی که در این حوزه دارند) توضیحاتی را بفرمایند.
خانم قاسم زاده: سلام می کنم و متاسفم از اینکه دوستان دیگر نیامدند تا در کنار هم بتوانیم این بحث را بهتر باز کنیم و نتایجی حاصل شود.
در ابتدا بگویم این طرح اشکال کلی و اساسی دارد زیرا از ابتدا این طرح شفاف و روشن تعریف نشده و قسمت های مختلف آن مبهم است.مسئولین مربوطه نه در فضای مجازی و نه در ارتباطات رودررو توضیحاتی از مراحل این طرح بیان نکردند.
این طرح با دستگیری کودکان آغاز شد و بعد از آن اعلام شد که پژوهشی بر روی این کودکان صورت خواهد گرفت و ابهامات درباره این طرح هنوز برطرف نشده است که امیدواریم به زودی به صورت شفاف بیان شود.
در این طرح اعلام کردند که میخواهیم کودکان را ساماندهی کنیم البته باید بگویم ساماندهی درباره انسانها وجود ندارد و بیشتر در مورد اشیاء کاربرد دارد و این واژه نشان دهنده نگاه و دید طراحان و مجریان نسبت به کودکان کار هست.رشته تحصیلی من روانشناسی است و قریب به ۳۰ سال کار پژوهشی انجام داده ام واقعیت این است که کار پژوهشی در ارتباط با کودک نمی تواند از مسیر جمع آوری آنها بگذرد. یعنی کودک کار باید اعتماد کند و ارتباطش با مصاحبه گر و پژوهنده به خوبی برقرار شود و حاصل این ارتباط همراه با اعتماد است که می توانیم جواب هایی با ضریب اعتماد بالا( نه صدر در صد) از کودک کار دریافت کنیم.
این رفتار بی اعتمادسازی با کودک کاری که تازه به ایران آمده، خانواده ندارد و تنهاست و الان دستگیر شده و حداقل ۱۵ روز در فضای ناشاد و غمناک در قرنطینه زندگی کرده است و مثل یک زندانی با او رفتار شده و آزاد نیست به راحتی به بیرون رفت و آمد کند و فقط غذایش تامین است نمی تواند نتیجه بخش باشد. بدون توجه به اینکه در اکثر مواقع برای کودکان غذای روح از غذای جسم ضروری تر است.بازی حق زندگی کودک است . این کودکان از حق داشتن اسباب بازی محروم هستند و فقط تلویزون دارند.
آیا در این فضا ما می توانیم کار پژوهشی انجام دهیم؟
من این سوال را از شما دوستان عزیز می پرسم اما جوابش را به پشتوانه سالها کار پژوهشی در این حوزه و به عنوان روانشناس می دهم.”نه” ما اگر بخواهیم کار پژوهشی را بر روی کودکان انجام دهیم باید آنها را بشناسیم و برای کودکان فضایی همراه با اعتماد و اطمینان بوجود بیاوریم تا اینکه بتوانیم جوابهایی از کودکان دریافت کنیم که بتواند منشاء پژوهش شود من اسم این طرح پژوهشی را “پژوهش با طعم تلخ دستگیری” می گذارم و این یک پژوهش عادی و علمی نخواهد بود.
این کودکان پس از دستگیری دچار “اختلال پس از حادثه” خواهند شد.
نتیجه این استرس عدم اطمینان به اطرافیان است.آ نها از نیروهای دولتی بخصوص پلیس و شهرداری می ترسند. علاوه بر ترس با دیگران به خشونت رفتار می کنند و این به دلیل خشونتی است که در ارتباط با خود دیده اند.این کودکان در برقراری ارتباط مشکل خواهد داشت. دچار اضطراب مضمن خواهد شد و همچنین دچار اختلال در خواب و دیدن کابوس شبانه.
۲ سال پیش در طرح دستگیری این کودکان در مرکز نگهداری یاسر نوجوان ۱۴ ساله ای را دیدم که ۱۰ بار دستگیر شده بود و تصور کنید ۱۰ بار دستگیری و زندگی در چنین فضایی چه ضربات سنگینی را به روح این نوجوان خواهد زد و از نظر روانی فرد را دچار مشکل خواهد کرد و آنهایی که فکر می کنند چاره مشکل این کودکان دستگیری است باید جوابگو باشند.
این کودکان در هر جا بتوانند به تخریب دست خواهند زد ممکن است صندلی اتوبوس، سطل آشغال و یا کندن گل باشد.
این کودکان دچار افسردگی، اختلال در یادگیری خواهند شد و در خود احساس حقارت وممکن است احساس بی ارزشی کنند که این موضوع بسیار خطرناک خواهد بود و ممکن است دست به کارهای خطرناک و تلافی جویانه بزنند.
آیا درست است به بهانه پژوهش دست به تخریب یک انسان بزنیم؟
خانم اشرفی(مدیرعامل انجمن حامیان کودکان افغان)، نتایجی را به عنوان نتایج پژوهشی این طرح در فضای مجازی منتشر کردند که که بهتر است در این حوزه صحبت کنیم.
- افزایش شکاف جمعیتی بین کودکان ایرانی و خارجی.
ما همگی مطلعیم که حدود یک چهارم کودکانی که در انجمن های مختلف حمایت از کودکان هستند ایرانی هستند و بقیه غیر ایرانی.این موضوع برای ما فرقی نمی کند و ما موظف هستیم که از آنها مراقبت کنیم. منظورم این است که این نتیجه تازه ای نبوده است یعنی شکاف جمعیتی بین بچه های ایرانی و خارجی را همه می دانیم.
- بسیاری از کودکان بدون خانواده هستند.
به جای واژه ” بسیاری” باید عدد ذکر شود. در واقع ما همه به این مورد آگاه بودیم و اگر از ما این سوال پرسیده میشد به ایشان جواب می دادیم و رسیدن به این نتیجه نیاز به اینگونه پژوهش نداشت.
- بعضی از آنها از نظر اقتصادی ضعیف هستند.
این مورد هم کاملا روشن و مشخص بود.
- احتمال فروش و اجاره این کودکان وجود دارد.
ما قبل از این پژوهش هم این احتمال را می دادیم.وقتی کودک مهاجری خانواده ندارد احتمال خیلی از آسیب ها برایش وجود دارد.
اینها همه استنباط هایی بود که ما قبل از این پژوهش هم از مسئله” کودک کار” داشتیم.پژوهش باید شفاف باشد و با عدد و رقم بیان شودمثلا مشخص شود چند درصد احتمال فروش و اجاره این کودکان وجود دارد؟
- اقامتگاه این بچه ها نا امن است.
در پاسخ باید گفت نه تنها اقامتگاه این کودکان ناامن است بلکه گاه دارای خانواده هایی ناامن هم هستند.
به نظر من به جای استفاده از واژه پژوهش باید از واژه” مشاهده” در این موارد ذکر شود.
ده درصد از بچه های ایرانی زیر پوشش این طرح هستند و ۹۰ درصد از کودکان اتباع( افغانستان، پاکستان و فرزندان مادر ایرانی) چند چالش ذکر شده است که سازمان هایی که با این کودکان سر و کار دارند از این ها آگاه بودند.
- بیشتر این کودکان سر چهارراه ها هستند.
کودکان ایرانی بیشتر در کارگاهها، مزارع و زیرزمین ها مشغول به کار هستند و کودکان کار اتباع بیشتر در سر چهارراه ها.
مسئله ای که من نمی دانم آنها چگونه به این نتیجه رسیده اند و جز تجربیات ما نبوده است این است که
- کودکان کار الزاما شرایط اقتصادی بدی ندارندو به عوامل اجتماعی، فرهنگی و مسئولیت پذیری کم والدین وابسته است.
این درست است که ما شاید بین ده تا دوازده درصد کودک بد سرپرست داریم . به نظر من ریشه بد سرپرستی در بعضی مواقع به فقر باز می گردد. فقر اقتصادی باعث فقر فرهنگی خواهد شد و در واقع شخصی که دچار فقر اقتصادی نیست و از آموزش برخوردار است دچار فقر فرهنگی نمی شود.
در ماده ۸۰ قانون اقتصادی دولت، دولت را موظف کرده است که طرح کاهش کنترل آسیب های اجتماعی را با اولویت کودکان کار تدوین کند و ۲۵ درصد کار کودکان را کاهش دهد. این طرح بسیار ناقص است و نمی تواند ۲۵ درصد از کودکان کار را از چرخه کار بیرون کند چون اصلا ما آمار دقیقی از کودک کار نداریم که ۲۵ درصد آن چقدر بشود؟
حتی آمار و ارقام لازم را هم برای ارائه ندارند.
برزیل از نظر سطح توسعه کشوری مثل ایران است و در این کشور برنامه ای تدوین شده است تحت عنوان
“حمایت از کودک و خانواده در برابر فقر”
خود عنوان طرح پیامی دارد و اینکه ما نمی توانیم کودک کار را بدون خانواده در نظر بگیریم و همچنین به درستی تشخیص داده شده است که علت کار کودک، فقر است .
در این طرح ۱۱ ملیون خانواده انتخاب شده است که شامل ۹۶ ملیون و یک چهارم کل جمعیت می شود و این حمایت از طریق رویکرد محله محور است نه دستگیری و ساماندهی. رویکرد محله محور رویکردی است که تصمیم گیرندگان اصلی آن مردم آن محله ای هستند که قرار است اقداماتی بر رویشان انجام شود. البته برای اجرای این طرح دولت برزیل سالانه ۳ هزار ملیارد دلار بودجه در نظر گرفته است و این بودجه به صورت دادن مستمری نیست بلکه در جهت توانمندسازی خانواده صرف می شود و دو الی سه سال طرح توانمدسازی خانواده را حمایت می کنند و بعد درصد دیگری از خانواده ها اتخاب می کنند. ما هم در تجارب بین المللی را به رویمان می بندیم و هم تجربیات سازمان های داخلی را نادیده میگیریم و همه باعث بوجود آمدن این مشکلات خواهند شد.
خانم افخم صباغ: من در بیشتر جلساتی که خانم اشرفی، آقای فرید و آقای محبوبی حضور داشتند و نظراتشان را مطرح کرده اند بوده ام و سولات آنها را می دانم و پاسخ خواهم داد و امیدوارم پاسخ های خود از طریق دوستان رسانه به گوششان برسد.
بر طبق کنوانسیون های بین المللی و قوانین داخلی دولت ها موظف هستند حفاظت و حمایت را از کودکان انجام دهند. بخشی از کودکان،کودکان کار هست.
کودکان کار بر طبق تعریف های بین المللی اینگونه توصیف میشوند:”کلیه فعالیت هایی که به واسطه آنها کودک از موقعیت های رشد اعم از آموزشی و تحصیلی،رشد اجتماعی و تحصیلی باز میماند و کودک را در این زمینه به مخاطره می اندازد.”
کودکان کار به سه دسته تقسیم میشوند:کودکان کار آشکار،مثل کودکان زباله گرد و کودکانی که در سطح خیابان کار میکنند؛ کودکان کار پنهان:مثل کودکانی که در زیرزمین ها،مزارع و…مشغول فعالیت هستند و کودکان کار نیمه پنهان.
اگر قرار است دولت به عنوان حامی ورود کند باید شامل همه کودکان باشد نه اینکه فقط سراغ کودکان کار سر چهارراه برود. یکی از بحث هایی که مطرح میشود این است که این کودکان باند هستند.من با اطمینان میگویم هیچکدام از کودکان کار به غیر از کودکانی که زباله گردی میکنند باند نیستند.اکثر این کودکان به شکل کلونی و خانوادگی به همراه خانواده یا دایی و عمو زندگی میکنند و این افراد مسئول آوردن و بردن این کودکان هستند.
ما شاهد اجرای طرحی به عنوان “طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان” هستیم.
این طرح ساماندهی از مرحله دستگیری کودکان کار آغاز شده است.
من استناد میکنم به صحبت های آقای محبوبی “ما هیچ قانونی به جز آیین نامه ساماندهی سال ۸۴ مصوب هیئت وزیران به عنوان قانون برخورد با این کودکان را نداریم.” این آیین نامه که در وزارتخانه رفاه،کار و تعاون تدوین شده دارای اشکالات زیادی است که طی اعتراضات بسیاری از سازمان های مردم نهاد که به آن داشتند در سال ۹۲ در اتاق فکری که در وزارت رفاه،کار و تعاون تشکیل شد و دو نماینده از سمن ها در آن حضور داشتند این”آیین نامه ساماندهی” به “آیین نامه حمایت اجتماعی” تغییر یافت.ما سمن ها در پی درخواست های مکرر خواستار تصویب “آیین نامه حمایت اجتماعی” هستیم اما متاسفانه از سال ۹۲ تا کنون این اتفاق رخ نداده است.
در واقع آیین نامه سال ۸۴ تنها مصوبه قانونی است که میتواند این “طرح ساماندهی” وجاهت قانونی پیدا کند.این آیین نامه از مرحله شناسایی،جذب و پذیرش آغاز شده و تا مرحله انتهایی که کودک به یک فرجام اطمینان بخش و حمایتی میرسد.
اما در این طرح ما شاهد هیچکدام از این مراحل نیستیم.
تاکید آیین نامه ۸۴ “توانمند سازی کودک” است.در این طرح ساماندهی به هیچ عنوان به مرحله توانمند سازی توجه تشده و مغفول افتاده است.
مسئله ای که باعث میشود کودک به خیابان کشیده شود فقر خانواده است.
من از شما میپرسم “آیا با دستگیری کودک از خیابان فقر از بین میرود؟معاش خانواده های این کودکان تامین خواهد شد؟”
مسئولان عنوان کرده اند خوشحال هستند که در خیابان کودکان کار را نمیبینند.
این کودکان در حال حاضر کجا هستند؟این کودکان بعد از مدتی با به خیابان ها باز خواهند گشت و در واقع ما یک چرخه را طی میکنیم.تجربه ای که تاکنون ۳۲ تکرار شده است و جز آسیب روحی و روانی برای کودکان حاصلی را در پی نداشته است؟
آقای محبوبی اعلام کرده اند که از سال گذشته بیش از ۲۰ بار جلساتی را با فرمانداری،وزارت کشور،بهزیستی و سمن ها داشته اند اما بی نتیجه بوده است.در این جلسات سمن ها دعوت میشوند فقط به هدف تایید نظرات آنها و بدون توجه به پیشنهاد سازمان های مردم نهاد متخصص در این حوزه.اگر دولت سمن ها را بازوی اجرایی خود میداند امکان موفقیت وجود ندارد.رویکرد دولت باید به سمت مخالفت با کار کودک برود نه مخالفت با کودک کار.
اگر هزینه ۳۲ بار اجرای این طرح را به منظور توسعه کار آفرینی این کودکان صرف شده بود قطعا تا کنون گام های مثبتی در این حوزه مشاهده میشد.در سمن ها نگاه خانواده محور و اشتغال زایی وجود دارد و در دولت اجرای طرح های ضربتی و فوری.
دولت بیشتر متولی امر کودکان کار آشکار است.این رویکرد حامل این پیام است که قرار نیست مشکلی به صورت ریشه ای حل شود بلکه قرار است فقط ظاهر مشکل درست شود.
نهاد های مدنی حق مطالبه گری دارند و این سوال ها را از متولیان امر پرسش میکنند که اساسا در طی ۳۲ بار اجرای این طرح چه میزان به کاهش کودک کار کمک کرده است و چه میزان هزینه صرف شده و چه نتیجه ای در معاش خانواده های کودکان کار ایجاد شده است؟
آقای سعید دهقان: اگر بخواهم فقط در حوزه موارد حقوقی صحبت کنم نه تنها صحبت خشک و خسته کننده خواهد بود بلکه ما را به نتیجه مورد نظر هم نخواهد رساند. رساند. حقوق زیر شاخه علوم انسانی است و مباحث علوم اجتماعی و علوم انسانی نسبی است. موافقان و مخالفان این حوزه به طور مطلق نمی توانند اظهار کنند که حرف و نظراتشان کاملا صحیح است.در مورد بحث کودکان کار هم این مسئله صدق می کند و شاید بهتر باشد به راهکار سومی هم فکر شود. پدیده کودک کار یک پدیده جهانی است و مختص ایران نیست.در صحبت های مقام های مسئول آمده است کودکان کار چهره شهر را خراب و زشت کرده اند. آیا چهره شهر فقط برای ما مهم است و در بقیه دنیا مهم نیست؟
تصمیم گیرندگان بایستی با واقعیت های جامعه روبرو شوند. نمی توان در پشت صندلی ها نشست و مصلحت اجتماعی را در آنجا تعریف کرد باید جامعه را از نزدیک دید.با این طرح ها کودکان کار تحقیر می شوند.
ILO(سازمان بین المللی کار)، یونیسف و سازمان های بین المللی که در این حوزه مسئول هستند نگاهشان به این سمت است که یاید مراقب باشیم که کودکان کار را تحقیر نکنیم، کارشان را پلید نشمریم، آنها کارشان را ارزشمند میدانند.
ماده ۷۹ قانون کار در ایران می گوید: کار کردن کودکان زیر ۱۵ سال مطلقا ممنوع و کودکان ۱۸-۱۵ سال بنا به شرایطی می توانند کار کنند.
در حالیکه درILO میبینیم که در قوانینشان به صورت مطلق حرف نزده بلکه خط قرمزها را مشخص کرده اند.مثلا در کودکان 12 سال اگر کارها سبک باشد اجازه کار را صادر کرده است و یا در سنین 13 و 14 سال در صورتیکه خانواده نیازمندی دارند مجوز کار صادر شده است در حالی که قوانین ایران به صورت مطلق کار کردن کودکان زیر 15 سال را ممنوع کرده است.
در قوانین بین الملل به مکان جغرافیایی، زمان و مسائل اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی و اقلیمی توجه کامل شده است و قوانین با توجه به در نظر گرفتن تمام این موارد تصویب شده است.
دولت نباید تنها به ظواهر توجه کند بلکه باید به صورت ریشه ای و عمقی به حل این مسئله بپردازد با اجرای یک طرح ضربتی به نتیجه نخواهد رسید و بارها و بارها این راه اشتباه تکرار می شود.در مسئله کودکان کار دولت باید ابتدا زیر ساخت ها را ببیند و به فکر حل اساسی موضوع باشد. اما با اجرای این طرح ها در واقع با کودک کار مبارزه می کند نه با کار کودک.
در آیین نامه “ساماندهی سال۸۴” یازده نهاد در این حوزه مسئول بودند و در سال ۹۳ این آیین نامه به آیین نامه “حمایت های اجتماعی” تغییر نام داد ۱۶ نهاد مسئول معرفی شدند و جای سازمان های غیردولتی در آن کاملا خالی بود.
.من در اینجا به دو راه حل خواهم پرداخت.راه حل اول مدیریتی است.به جای وارد نمودن افراد و دستگاه های زیاد یک مرجع ملی به عنوان مسئول انتخاب شود و اعضای آن از افراد مرتبط و متخصص این حوزه انتخاب شوند.و راه حل دوم این است که از مسئولان بخواهیم به ما یک برنامه عملیاتی ارائه دهند و در طی آن برنامه های کوتاه مدت،میان مدت و بلند مدت خود را مطرح کنند و این پرسش را مطرح کنیم که برنامه و گام بعدی آنها بعد از جمع آوری کودکان چیست؟
سوالات و نظرات حاضرین در نشست:
- یکی از چالش هایی که ما با آن مواجه هستیم این است که همه بر روی نکات دردآور حوزه کار کودک مثل فقر، باز ماندن از تحصیل، مسائل بهداشتی و… متمرکز هستیم اما مطالبه گری اجتماعی نداریم و جامعه نسبت به این مسائل تلخ بی تفاوت است در واقع حرکت ما مبتنی بر توانمند سازی کودک است و نه ظرفیت سازی جامعه.هنگامی ما در مسیر درست حرکت خواهیم کرد که جامعه نسبت به مسائل بی تفاوت نباشد.
چالشی که امسال با آن روبرو هستیم این است که یکی از Ngo ها بر علیه خودمان وارد عمل شده است و این نشان از عدم ساختاربندی درست سمن ها دارد. اگر ما شبکه ای از Ngo های منسجم و ساختار مند بودیم این اتفاق صورت نمی گرفت.
- ما معتقد هستیم این نحو رفتارو گرفتار کردن کودک جدا ازواژه هایی مانند طرح جمع آوری و یا ساماندهی در واقع دستگیری کودک است. آیا از نقطه نظر قوانین ایران این کار جنبه قانونی دارد؟
- به نظرم رویکرد سمن ها در این مورد بسیار منفعل است. سمن ها باید این طرح را به لحاظ حقوقی و قانونی بررسی کنند و غیر قانونی بودن آن را بر اساس مصوبات و قوانین موجود اثبات کرده و بر روی آن پافشاری و دنبال کنند و مورد دیگر ارائه یک راهکار و طرح برای این مسئله است.
- ما در خیلی از مواقع نمی توانیم به درستی ارتباط برقرار کنیم و هنگامی که این ارتباط به درستی صورت نگیرد نمی توانیم وارد گفتمان شویم. ما یک بار هم شده از زاویه دید دولت به این مسئله نگاه کنیم. به هر حال حضور بسیار کودکان کار به صورت یک معضل جامعه بوجود آمده و جامعه نسبت به آن دید خوبی ندارد و نسبت به آن احساس ناامنی دارد. دولت در صدد است که سریع و فوری این مشکل را رفع کند و دست به این اقدام میزند.سمن ها باید برای این معضل برنامه و طرح داشته باشند و این برنامه ها را دنبال و ثبت کنند.در واقع مطالبه گری سمن ها باید انکارناپذیر باشد.
- یکی از مشکلات جدی در این حوزه موازی کاری بسیاری از سازمان ها ائم از Ngo ها، خیریه ها، نیروهای انتظامی، سازمان های دولتی است در واقع نبود برنامه ای مدون و منسجم باعث دامن زدن به این بحران می شود و دود این سهل انگاری ها به چشم کودکان کار میرود.
- در این طرح برای اولین بار است که یک همکاری بین بخشی میان دستگاههای مختلف وزارت کشور، بهزیستی، نیروی انتظامی و سمن ها صورت گرفته است. در این طرح با ۲۲ هزار کودک مصاحبه صورت گرفته است و کاملا مشخص شده است که مشکلات و چالش های کار کجاست؟ ما به جای اینکه به دنبال ناجی باشیم باید به دنبال مربی باشیم و به جای ایجاد هیاهو باید به دنبال راه حل باشیم. در حال حاضر این کودکان دسته بندی شده اند و باید یک سری جمع آوری شوند . یک سری باید طرح های حمایتی بهداشتی دریافت کنند. یک سری باید به مدارس بازگردانده شوند و…
خانم فاطمه قاسم زاده:
- در ارتباط با نقش سازمان های مردم نهاد در این حوزه باید در ابتدا اشاره به سنگ اندازی های زیاد سیاسی در این حوزه کرد. برای مثال شبکه یاری کودکان کار از سال ۱۳۸۲ تاسیس و کار خود را شروع کرده است که تا کنون هنوز اجازه گرفتن مجوز داده نشده است.
در مورد سوال حذف انجمن حامی از شبکه یاری کودکان کارباید گفت چون برخلاف اهداف شبکه کاری را انجام داده اند این اقدام صورت گرفته است.
خانم افخم صباغ:
- Ngo ها اولین مخالفان حضور کودکان در خیابان ها هستند اما تاکید ما بر این مطلب است که این طرح راه حل این معضل اجتماعی نیست و تجربه بارها تکرار و شکست این طرح حرف ما را ثابت میکند. یکی از صحبت هایی که ما داریم این است که در مرحله جذب و شناسایی چرا به جای صرف هزینه های زیاد از 12000 پرونده ای که در سازمان های مردم نهاد حامی کودکان وجود دارد استفاده نشده است؟ و به جای این صرف هزینه بر روی اشتغال و توانمندسازی کودکان کار شود.
در پاسخ به صحبت یکی از دوستان درباره نداشتن طرح و برنامه از سوی سمن ها باید بگویم اینگونه نیست اعضای شبکه یاری کودکان کار پیشنهادات مشخص داشتند که بر روی آموزش و توانمدسازی با نگاه خانواده محور ارائه شده است. ما بارها برنامه ها و پیشنهادهای خود را داده ایم اما آن را نادیده گرفته اند.
آقای سعید دهقان:
- طرح جمع آوری کودکان کار از منظر قانون، غیر قانونی و بدون مجوز است.
جمع بندی سخنان سخنرانان نشست توسط خانم صابر :
- نقش مطالبه گری سازمان های مردم نهاد هم با نگاه تخصصی و هم سازمان یافته از دولت
- مطالبه گری برای داشتن نگاه پژوهشی در این طرح( چون اعتقاد بر این است که نگاه پژوهشی در این طرح بسیار ضعیف است).
- استفاده از تجربیات جهانی
- استفاده از ظرفیت های فکری و کاری Ngoها در این حوزه
- پرهیز از طرح های ضربتی
- تکیه بر فرهنگ و شرایط بومی
- شکل گیری مرجع محلی با رویکرد تخصصی
- داشتن راهکار توانمد سازی با رویکرد محله محور در مسیر کسب و کار و کارآفرینی
جمع بندی پیشنهادات حاضران در نشست:
- توسعه نقش سازمان های مردم نهاد از سوی خودشان
- داشتن تفکر شبکه ای و همگرایی جدی تر نه فقط در شکل بلکه در محتوا
- ایجاد حس و کنش اجتماعی نسبت به مسائل اجتماعی از سوی NGOها